در شبی که از هزار ماه بهتر است، همین که شکست، قدر پیدا میکند.آری؛ دل را میگویم.و شگفتا!در همان شبی که دلِ شکسته قدر دارد، سخت میشکند! خیلی هم سخت! دندههایم را میگویم...این امّا یعنی؛دردهای آشنا...دردهای غریب...دردهای بومی...دردهای خانگی...دردهای نگفتنی...دردهای نهفتنی...دردهای... . . . . . . ای کسانی که قوت غالبتان غم حسین است! التماس دعا... بخوانید, ...ادامه مطلب
کاش «وقت» نداشتم، نه «عافیت»! . . . آری... به قول «قیصر» عزیز؛ درد، حرف نیست درد، نام دیگر من است من چگونه خویش را صدا کنم؟ ,دردشتي,دردشة,درد,درد پاشنه پا,درد معده,دردسر والدین,درد قفسه,دردشة عراقنا,درد کف پا,درد دل ...ادامه مطلب