مقصود تویی...

ساخت وبلاگ

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

خواهد به سر آید شب هجران تو یا نه؟

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

رفتم به در صومعه‌ی عابد و زاهد

دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد

در می‌کده رهبانم و در صومعه عابد

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه

روزی که برفتند حریفان پی هر کار

زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار

من یار طلب کردم و او جلوه‌گه یار

حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار

او خانه همی‌جوید و من صاحب خانه

هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو

هرجا که روم پرتو کاشانه تویی تو

در می‌کده و دیر که جانانه تویی تو

مقصود من از کعبه و بت‌خانه تویی تو

مقصود تویی کعبه و بت‌خانه بهانه

بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید

پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید

عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید

یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید

دیوانه منم من که روم خانه به خانه

عاقل به قوانین خرد راه تو پوید

دیوانه برون از همه آیین تو جوید

تا غنچه‌ی بشکفته‌ی این باغ که بوید

هرکس به زبانی صفت حمد تو گوید

بلبل به غزل‌خوانی و قمری به ترانه

بی‌چاره «بهائی» که دلش زار غم توست

هرچند که عاصی است ز خیل خدم توست

امید وی از عاطفت دم به دم توست

تقصیر خیالی به امید کرم توست

یعنی که گنه را به از این نیست بهانه

.

.

.

.

.

.

+ عکس از خودم با آرایش جدید :)

++ جای یک کتاب هم البته خالی است با نام خودم که به زودی پر خواهد شد ان‌شاءالله!

+++ شاید به خاطر شکستگی دنده‌هایم نتوانم دیگر حلقه بزنم! تا ابد اما غلام حلقه به گوشم او را...

فی امان‌ الله

»»»»»سایه در خورشید...
ما را در سایت »»»»»سایه در خورشید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msayehdarkhorshida بازدید : 130 تاريخ : پنجشنبه 3 شهريور 1401 ساعت: 12:45