آغوش سرد سایه

ساخت وبلاگ

به زمین که آمد،

می‌خواندند؛

باز شب شد، آفتاب نیامد، طیبه درآمد...

.

.

.

اونم مثل نوّه‌اش عاشق مادربزرگش بود و هم‌سن نوّه‌اش بود که مادربزرگش رو از دست داد.

مثل من عاشق مادرش بود و هم‌سن من بود که مادرش رو از دست داد.

و حالا اون هم‌سن مادرش بود و من هم‌سن اون وقتی که اون مادرش رو از دست داد.

.

.

.

به آسمان که رفت،

می‌خوانیم؛
باز شب شد، مهتاب درآمد، طیبه نیامد... »»»»»سایه در خورشید...

ما را در سایت »»»»»سایه در خورشید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : msayehdarkhorshida بازدید : 28 تاريخ : چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت: 1:30