«نمیتونی گولم بزنی دنیا! برو! برو که سه طلاقهت کردم!»
این را مادر خدا بیامرزم همیشه میگفت!
و بعدش ماجرای شنیدنی سهطلاقهکردن دنیا توسط امام علی(ع) را...
که امیرالمومنین در حالی که شب، پردههای خود را افکنده بود و در محراب ایستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مار گزیده به خود میپیچید و محزون میگریست و میگفت:
ای دنیا! ای دنیای حرام! از من دور شو! آیا برای من خودنمایی میکنی؟ یا شیفتهی من شدهای تا روزی در دل من جای گیری؟ هرگز مبادا! غیر مرا بفریب که مرا در تو هیچ نیازی نیست! تو را سهطلاقه کردهام تا بازگشتی نباشد! دوران زندگانی تو کوتاه! ارزش تو اندک! و آرزوی تو پست است! آه از توشهی اندک! و درازی راه! و دوری منزل! و عظمت روز قیامت...
«نهج البلاغه، حکمت ۷۷»
.
.
+ و میم مثل مادر »»»»»سایه در خورشید... برچسب : نویسنده : msayehdarkhorshida بازدید : 21