.
.
من داشتمش...
او اما...
هرگز مرا نداشت...
.
.
«اماس» را میگویم!
.
اما...
گذشته از شعر و شعارها...
۱۳ سال پیش، هنوز خودم را نشناخته بودم که با ناشناسی دیگر به نام «ام اس»
آشنا شدم!
حالا خدا رو شکر! پارسال آشنا(!) و امسال البته دوست(!)
شاید هم، بهترین دوست...
یا اصلا...
.
.
.
تنهاترین!
نوشته شده در سه شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۵ساعت 0:22 توسط طاها|
»»»»»سایه در خورشید...برچسب : نویسنده : msayehdarkhorshida بازدید : 205